♥ بانوی متفاوت

♥ بانوی متفاوت

غمهایی که چشم ها را خیس نمی کنند زودتر به استخوان میرسند!
♥ بانوی متفاوت

♥ بانوی متفاوت

غمهایی که چشم ها را خیس نمی کنند زودتر به استخوان میرسند!

دلدادگی به بودن خوشبختی است

بارها شنیده ایم و خوانده ایم خوشبختی چیزی غریب و دور از دسترس نیست . اغلب به خود نهیب می زنم که همین امکان بودن خوشبختی است. حالا این ماییم که می توانیم خوشبختی را رنگ و بو دهیم . غلیظ یا کمرنگ یا اصلا بی رنگ کنیم . یک گوشه از خوشبختی این است که خلوتی داشته باشیم و مطالعه کنیم . مطالعه کنیم و نفس بگیریم . برای بهتر بودن برای شدن آنچه که همواره در پی اش بودیم . کتابها گوشه گوشه ی دنیا را نشانمان می دهند .راه باز می کنند و اغلب با ناگفته هایشان به فهم بیشتر و بیشتر دعوتمان می کنند . این روزها که یک نوع بی قراری و حتی ناامیدی ،کرختی و سستی در خود احساس می کنم و نوسان این احساسات بی رمق ِرمقم می کند ، هر گاه که بهتر فکر میکنم و به این می اندیشم که چه چیزی باعث می شود تا بهتر شوم هیچ مرهم و دارویی جز کتاب به ذهنم نمی آید .به همین خاطر با لب زدن به لیوانی از شعر یا داستانی جرعه جرعه توان از دست رفته ام را بیشتر می کنم و جای سستی و بی دلی را در وجودم یک نوع دل دادگی فزاینده به زندگی و بودن و فهمیدن پر می کند.

جملاتی از ویرجینیا وولف نیز داروی بی نظیری است برای این دلدادگی و بودن :

کتابها چه خلاقیت لذت بخشی برایم به ارمغان می آورند! وارد شدم و میز را دیدم که پوشیده از کتاب بود. همه را بو کشیدم و نتوانستم در برابر وسوسه برداشتن این یکی مقاومت کنم، فکر می کنم می توانم برای همیشه اینجا بمانم و در نهایت خوشبختی کتاب بخوانم…

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد