♥ بانوی متفاوت

♥ بانوی متفاوت

غمهایی که چشم ها را خیس نمی کنند زودتر به استخوان میرسند!
♥ بانوی متفاوت

♥ بانوی متفاوت

غمهایی که چشم ها را خیس نمی کنند زودتر به استخوان میرسند!

سبک زندگی اصیل ایرانی در آستانه فراموشی است؟!

سبک زندگی, سبک زندگی اصیل ایرانی, زندگی‌های خانوادگی  قدیم,مشاوره خانواده ،روانشناسی خانواده


قدیم‌ها زندگی‌های خانوادگی شکل دیگری بود. دورهم‌نشستن‌های خانوادگی هر شب در حیاط بزرگ یا در پذیرایی بزرگ خانه تشکیل می‌شد و بزرگ‌ترها و کوچک‌ترها دور هم می‌نشستند و از همدیگر می‌گفتند. در کنار هم بودن، طرح مشکلات، کمک برای رفع آنها، تلقین عشق و محبت و آرامش ذهنیتی است مهم‌ترین معانی است که با مطرح شدن اسم «خانواده» در فکر انسان نقش می‌بندد. اما امروزه به دلیل مشکلات و شیوه جدید زندگی که وجود دارد در کنار هم بودن بین افراد خانواده بسیار کم شده که همین موضوع به یکی از نگرانی‌های جامعه تبدیل شده است.
دکتر سعید معیدفر جامعه شناس، در مورد شیوه جدید زندگی به تهران امروز می‌گوید: یک سری مسائل وجود دارد که بخشی از زندگی امروز شده‌اند. باید پذیرفت که خانواده امروز به‌تدریج ویژگی‌های سنتی خود را از دست می‌دهد و اگر در گذشته افراد یک خانواده درهمه بخش‌های تولید مصرف، تفریحات، تصمیم‌گیری‌ها و حتی اقتصاد هم با یکدیگر تعامل داشتند. اما امروز اعضای خانواده در حوزه تولید نقشی ندارند و یک واحد مصرف کننده شده‌اند.
این استاد جامعه شناسی می‌گوید: شیوه معیشتی جدید خود به خود موجب تفکیک نقش‌ها و جدا شدن اعضای خانواده در بسیاری از زمینه‌ها می‌شود. به اعتقاد دکتر معیدفر، خانواده امروزی عمدتا نقش تولید مثلی دارد و بعد هم با بزرگ شدن بچه‌ها خانواده قبلی از هم می‌پاشد و این برعکس دوران قدیم است که بچه‌ها همچنان در حاشیه خانواده بزرگ باقی می‌ماندند و بعد از ازدواج با خانواده پدر و مادر در یک جا زندگی می‌کردند و یک فعالیت اقتصادی را دنبال می‌کردند.
این جامعه شناس معتقد است بخشی از این سبک زندگی تحمیلی زندگی مدرن است و چاره‌ای جز تن دادن به آن هم وجود ندارد. او می‌گوید: شیوه زندگی امروزی راه چاره‌ای ندارد و قابل بازگشت به گذشته هم نیست. گاهی اوقات هر کدام از اعضای خانواده برای خود شغل متفاوتی دارند و یکدیگر را در طول روز نمی‌بینند. در خانواده‌هایی که افراد آن صمیمی‌تر هستند شاید در یک فرصت کوتاه شبانه با هم غذایی بخورند. در گذشته اعضای خانواده در کنار هم به تفریح می‌پرداختند و حتی تلویزیون می‌دیدند اما امروزه احتمال دارد در هر خانه چند تلویزیون یا کامپیوتر وجود داشته باشد که هر کدام از افراد خانواده را به سمت خود می‌کشد. این اقتضای زندگی جدید است و خود به خود باعث می‌شود که ارتباط خیلی نزدیکی که قبلا بین اعضای خانواده بود کم‌کم از بین برود. در وضعیت فعلی باید به‌دنبال راه چاره‌ای بود که طبق آن اعضای جامعه و خانواده با یکدیگر تعامل بیشتری داشته باشند.
این استاد دانشگاه درباره آینده این شیوه زندگی می‌افزاید: برخی از جامعه شناسان بر این اعتقادند که افراد یک جامعه این تعامل را در واحد‌های صنفی و اجتماعی دیگر، نهادهای اجتماعی، NGO‌ها با هم پیدا می‌کنند. حتی برخی معتقدند با پیشرفت روندی که پیش رو داریم، امکان دارد خانواده موجودیت خود را در آینده کم‌کم از دست بدهد و دیگر هیچ سنخیتی بین اعضای خانواده برای با هم بودن وجود نداشته باشد.
اما در همین سال‌های گذشته برخی از کارشناسان امور خانواده و متخصصان حوزه‌های اجتماعی، از متلاشی شدن نهاد خانواده در ایران به دلیل تن دادن به سبک زندگی مدرن فعلی خبر می‌دهند. دکتر محمد زاهدی‌اصل مددکار اجتماعی و عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی یکی از این افراد بود که چند وقت پیش در گفت‌وگو با تهران امروز اعلام کرد که گرایش به تجرد گزینی و تن دادن به سبک زندگی جدید باعث شده دهه 90دهه فروپاشی نهاد خانواده در ایران باشد. موضوعی که دکتر معید‌فر چندان با آن موافق نیست. او می‌گوید:اما مطرح کردن این بحث‌ها در مورد جامعه ایران، زود است. زیرا هنوز نهادهای اجتماعی دیگر زور زیادی پیدا نکرده و مهم نشده‌اند. ضمن آن که خانواده همچنان دارای اهمیت بالایی است. به‌رغم تمام این تغییرات اعضای خانواده به هم دلبسته هستند.
پدر و مادرها نیز تمام وجود و دارایی خود را در اختیار فرزندانشان می‌گذارند و برای آنها تلاش می‌کنند. همچنین سهم عمده شخصیتی فرزندان از خانواده تغذیه می‌شود و براساس تحقیقات گروه مرجع فرزندان هنوز هم والدین آنها هستند. با توجه به تغییرات و به‌رغم ایرادهایی که به سبک زندگی، تحولات اقتصادی و اجتماعی وارد می‌شود خانواده در جامعه ایران دارای اعتبار بالا و مهم‌ترین نهاد اجتماعی است که در درون آن افراد یک جامعه با هم تعامل دارند و هنوز نهادهای بزرگ‌تر نتوانستند جایگزین آن شوند و آنقدر‌ها که شنیده می‌شود خانواده ایرانی از هم گسیخته نیست. البته نباید دلخوش کنیم و بگوییم نباید نگران بود.
این جامعه شناس به عواقب بی‌اعتنایی به خانواده اشاره کرده و می‌افزاید: متاسفانه در دهه اخیر عدم توانایی ساماندهی جامعه، بحران‌های اقتصادی، مشکل تورم، اشتغال، بیکاری و همچنین عدم برنامه‌ریزی در حوزه‌های تعلیم و تربیت فشار‌های هنگفتی به خانواده وارد کرده است. اما این خانواده همچنان در این سختی‌ها توانسته استحکام خود را حفظ کند. این روزها اتفاقات هشدار دهنده زیادی رخ می‌دهد که باید به آنها توجه مضاعفی شود. بسیاری از قتل‌ها و خشونت‌ها در درون خانواده اتفاق می‌افتد. محققان با توجه به آمار و درصد بالا معتقدند خشونت‌های اجتماعی در خانواده اتفاق می‌افتد.
این حاکی از تحت فشار شدید بودن خانواده است. مسئولان با بی‌کفایتی باعث شدند تمام فشارهای جامعه اقتصادی، اجتماعی، تربیتی و حتی سیاسی بر سر خانواده خراب بشود. در موقعیت زمانی که فشارها برخانواده زیاد می‌شود، مسلما آسیب و صدمات زیادی به آن خواهد خورد. از جمله این آسیب‌ها می‌توان به ایجاد خشونت بین اعضای خانواده، زن و شوهر، پدر، مادر و فرزندان اشاره کرد. اگر بخواهیم به کمک خانواده بشتابیم، باید از این فشار ایجاد شده بر به خانواده بکاهیم. خانواده زحمت خود را می‌کشد. و این مسئولان هستند که نتوانستند در کمتر کردن این بار سنگین کاری کند و هزینه سنگین تعلیم و تربیت را هم بر دوش خانواده انداخته‌اند.
بیش از هر چیز باید برنامه‌ریزی‌های علمی و دقیق و کارآمد صورت بگیرد تا خانواده بتواند نقش همیشگی و انسجام بخش خود را ایفا کند.وی درباره خانواده‌های مرفهی که دچار عدم انسجام شده‌اند نیز می‌گوید: اگر آمارها را نگاه کنید، بیشترین خشونت‌ها و فشارها بر خانواده‌های طبقات پایین است. در خانواده‌های مرفه این خشونت به این شکل و شمایل نمود پیدا نمی‌کند. طبیعی است اگر پدری بیکار باشد و نتواند پاسخگوی نیازهای خانواده باشد روابط آنها به خشونت گرایش پیدا خواهد کرد.
البته ممکن است رفاه بیش از حد هم مشکل ایجاد کند، اما صدمات و آسیب‌های فقر بسیار بیشتر است. برخی جامعه شناسان هم معتقدند وقتی در یک جامعه بی‌عدالتی وجود داشته و فاصله طبقاتی زیاد باشد، معمولا از هر دو سو مشکل ایجاد می‌شود. ناکارآمدی می‌تواند فاصله‌های طبقاتی بیشتر کند و در ثروت بیش از اندازه و فقر شدید نابسامانی ایجاد کند. ما در اعتقادات و ادبیات دینی هم روایات زیادی داریم مبنی بر اینکه «فقر از هر دری وارد شود، فساد، کفر، بیچارگی و تباهی همراه آن وارد می‌شود.»


فراموش کردن معشوق را تمرین کنید

1- به واقعیت وجودی او فکر کنید؛ به جای فکر کردن به خاطرات زیبایی که با هم داشتید و لحظات خوبی که با هم سپری کردید، به همه آن چیزهایی فکر کنید که در طی این مدت، شما را رنج می داد و مکدرتان می کرد. حالا دیگر وقت آن رسیده که خیالپردازی را کنار بگذارید و واقع بین باشید؛ پرده رؤیا را کنار بزنید و به چهره واقعی مردی نگاه کنید که این همه سال شما را فریب داده است.
2- بپذیرید و درک کنید که رابطه ای که بر اساس عشق حقیقی، صمیمیت، صداقت و تعهد بنا نشده باشد، رابطه سالمی نیست و دیر یا زود، از هم می پاشد؛ بنابراین در برابر وسوسه برگشتن و از سر گرفتن رابطه، قاطعانه مقاومت کنید.

3- به زن و فرزندان او فکر کنید و قبول کنید که همسر او هم زنی مثل شماست که آرزو دارد، تنها مالک قلب و وجود همسر خود باشد؛ بنابراین خودتان را فریب ندهید و بگذارید وجدانتان او را به زندگی واقعی اش برگرداند.

4- فراموش کردن به این معنی نیست که طرف مقابل را در ذهن و خاطره و یادتان به ناگهان نابود کنید؛ فراموش کردن حقیقی به این معناست که باید به جای او، به فکر خودتان باشید.

5- خودتان را باور داشته باشید. همه آدم های دنیا در یک نفر خلاصه نشده است، هر چند شما در عشق شکست خورده اید اما هنوز مردان شایسته ای زیادی هستند که ممکن است در مسیر زندگی شما قرار بگیرند و خواهان ازدواج با شما باشند.

6- خوشبین باشید و نیمه پر لیوان را ببینید و به جای اینکه فکر کنید «من عشقم را از دست داده ام»، فکر کنید «من الان مجردم» و به جای اینکه فکر کنید «کسی را که خیلی وقت بود می شناختم، از دست داده ام»، فکر کنید که «حالا باید با آدم های زیادی آشنا بشوم». خوشبین بودن به شما کمک می کند که زودتر فراموش کنید.

7- اینکه طرف مقابل، شما را با وجود همه عشقی که به او داشتید رها کرد، به این معنی نیست که شما جذاب و دوست داشتنی نبوده اید؛ آنچه که اتفاق افتاده، فقط و فقط به این معنی است که به شما فرصت دوباره ای داده شده که همسری بیابید که درست به همان اندازه ای که شما دوستش دارید، شما را دوست داشته باشد و برایتان ارزش قائل شود.

8- درگیر این فکر وسواس گونه نشوید که ای کاش او را ترک نکرده بودید. بپذیرید و باور کنید که هیچ انسانی مجاز نیست خود را اسیر کسی کند که مناسب او نیست.

9- کسی که احساسات شما را می شنود و می بیند اما هیچ پاسخی به آن نمی دهد، کسی که نسبت به شما و رنج هایتان بی تفاوت و منفعل است، مردی که از آرزوهای شما باخبر است اما شما و نیازهایتان را نادیده می گیرد، قطعا به هیچ عنوان شایسته عشق ورزی نیست. هیچ دلیلی ندارد که ما خودمان را به کسی تحمیل کنیم که دوستمان ندارد، زیرا همانطور که پیش از این نیز گفتیم، عشق، احترام، علاقه، تعهد و صمیمیت، خصوصیاتی هستندکه در یک رابطه باید متقابل باشند واگر رعایت نشوند، نتیجه ای جز احساس کسالت و پوچی و سرخوردگی ندارند.



10- با خودتان به شکلی منطقی و سازنده مواجه شوید. لزومی ندارد وانمود کنید که غصه ای ندارید اما لازم است که برای فرار از شرایط پیش آمده، شرایط بهینه ای برای خود مهیا کنید. گاهی یک سفر تفریحی به منطقه ای خوش آب و هوا یا ثبت نام در یک کلاس هنری که با ذائقه و استعداد شما همخوانی دارد و یا معاشرت بیشتر با دوستانی که از وضعیت روحی شما باخبرند، می تواند تغییری بزرگ در روحیه تان ایجاد کند.

11- زمان هایی را نیز به تنهایی بگذرانید. سعی کنید از استقلال کنونی تان شاد باشید. لازم است که یاد بگیرید به تنهایی و بدون وابستگی به دیگران شاد باشید وگرنه نمی توانید فردی را که بعدها قرار است به زندگی تان بیاید، شاد کنید.

12- همه یادگاری های رابطه قبلی را از خود دور کنید؛ فراموش کردن یک فرد، مستلزم این است که در آینده زندگی کنید؛ نه در گذشته! همه عکس ها، فیلم ها، هدیه ها و هر چیز دیگری که به او مربوط می شود را جمع کنید و در جایی دور از دسترس و دیدتان بگذارید. شاید درابتدا کار ناراحت کننده ای باشد اما به تدریج روحیه تان را بهتر خواهد کرد.

13- یک کاغذ بردارید و همه احساساتتان را روی آن بنویسید. با این روش وقتی توانستید به خوبی این شوک عاطفی تان را پشت سر بگذارید، با خواندن آن نوشته ها خواهید فهمید که چقدر قوی بوده اید که توانسته اید آن را فراموش کنید.

14- به جای تمرکز روی غم و غصه های فعلی تان به زمانی فکر کنید که هنوز درگیر این رابطه نشده بودید. حال به این فکر کنید که پنج سال دیگر در چنین شرایطی چه حسی خواهید داشت و به این بیندیشید که آن موقع، غصه ها و رنج امروزتان برایتان چه مفهومی خواهد داشت.

15- از جسمتان به خوبی مراقبت کنید. به طور مرتب ورزش کنید و اگر آنقدر غصه می خورید که تصور می کنید ممکن است به جسمتان آسیب بزند، حتما با یک مشاور مشورت کنید.

16- به هیچ عنوان برای فراموش کردن فرد قبلی به فرد جدیدی متوسل نشوید. برای آنکه دوباره بتوانید با شیوه ای صحیح و منطقی به کسی دل ببندید، به گذشت زمان نیاز دارید. دل بستن به یک فرد جدید برای فرار از دلبستگی قبلی، کار منصفانه ای نیست. بگذارید به مرور زمان آدم هایی در زندگی تان پیدا شود که اگر به آنها فرصت بدهید، برایتان احترام و ارزش زیادی قائل می شوند.

17- از اشتباهاتتان درس بگیرید و وقتی دنبال فرد جدیدی هستید که عشقتان را با او سهیم شوید، با انجام اشتباهات قبلی، یک دلشکستگی دیگر را رقم نزنید. اشتباهات و تقصیرات خودتان را در رابطه قبلی بپذیرید و سعی کنید دیگر آنها را تکرار نکنید.

نکات طلایی

* کسی را که شما فقط برایش یک سرگرمی اوقات فراغت هستید، به اولویت زندگی تان تبدیل نکنید.

* وقتتان را برای کسی که با شما وقت نمی گذارد، تلف نکنید.

* اگر احساس عصبانیت و افسردگی دارید، سعی نکنید انتقام بگیرید؛ فقط در مورد آن با یکی از دوستانتان حرف بزنید. هیچ کسی ارزش این همه ناراحتی و غصه شما را ندارد.

* یادتان باشد که بالاخره فراموشش خواهید کرد اما باید از انجام کارهایی که شما را به یاد او می اندازد، پرهیز کنید.

* اشکالی ندارد اگر گاهی احساس ناراحتی و تنهایی کنید. گاهی اوقات حتی گریه ممکن است حالتان را بهتر کند. مهم این است که در این روند، هر روز حالتان بهتر از روز قبل باشد.

* زمان بهترین داروست؛ این را به خاطر داشته باشید.

* تلفنتان را عوض کنید تا مدام پیام های قبلی را چک نکنید.

همیشه این نکته را به یاد داشته باشید که هر چند فراموش کردن خیلی سخت است اما اصلا دلیلی ندارد که به خاطر دلبستگی و عادت، تن به هرگونه رابطه، بی احترامی و بی محبتی بدهیدو به دیگران اجازه دهید هر طور که می خواهند، با شما رفتار کنند. شما لایق بهترین ها هستید! این را همواره به خاطر داشته باشید.

روش ساده برای پاک کردن گذشته تلخ از ذهن

با جرات می‌شود گفت در همه جای دنیا کسی وجود ندارد که تا به حال اتفاق و خاطره‌ای بد را تجربه نکرده باشد. همه ما تجربه‌های ناخوشایندی داشته‌ایم که در گوشه‌ای از ذهن ما ثبت شده و هر ازگاهی مرور آن برای‌مان عذاب آور است.عده‌ای آن را به سرنوشت نسبت می‌دهند و عده‌ای همه اتفاقات را بازتاب رفتار خود انسان‌ها می‌دانند اما چیزی که مهم است نحوه نگرش و برخورد ما با خاطره‌های تلخ است. یادآوری و تفکر در مورد خاطرات ناگوار گاهی تا آنجا پیش می‌رود که انرژی و توانایی ادامه زندگی را از انسان سلب می‌کند و اینجاست که بالاخره همه مان با این سوال روبه‌رو می‌شویم که با این خاطرات تلخ چه باید کرد؟ اما ما راه رویارویی با خاطرات ناخوشایندتان را برای‌تان می‌گوییم

با خودت روراست باش

قبل از هرچیز باید با خودتان شفاف باشید و در مورد این موضوع به نتیجه‌ای روشن برسید که فکر کردن در مورد گذشته و مرور تجربه‌های تلخ برای‌تان آزار‌دهنده است و مثل یک سم کشنده در دراز مدت شما را از پا خواهد انداخت.باید از این وضعیت خسته شوید، خسته از غصه خوردن و فکر کردن و مرور تجربه‌های گذشته، خسته از احساس افسردگی و حسرت در مورد گذشته و بعد از این خستگی سودمند و به موقع، باید همه توانت را برای مقابله با این حس یک جا جمع کنی. تنها به این فکر کن که همین الان درست همین الان دیگر نمی‌خواهی حسرت گذشته را بخوری و از داشتن حس افسردگی و ناراحتی به اندازه کافی خسته شده‌ای.

یک راهکار عملی و موثر

یک مکان دنج و راحتی را درنظر بگیرید و آنجا بنشینید. چشم‌های‌تان را ببندید و چند نفس عمیق بکشید. به تاریکی پشت پلک‌تان توجه کنید و سعی کنید فضای تاریک را در مقیاسی بزرگ‌تر تصور کنید آنقدر که سیاهی همه اطراف شما را احاطه کند. حالا یک تلویزیون را تصور کنید که در مقابلتان قرار گرفته است و حتی‌الامکان این تلویزیون را قدیمی در نظرتان تجسم کنید چون شما در حال بازسازی اتفاقات گذشته‌تان هستید. بعد از این کار حادثه‌ای که باعث دلخوری شما شده است را در صفحه تلویزیون خلق کنید و با دقت به آن نگاه کنید. شخصیت‌هایی که هنگام به‌وجود آمدن آن حادثه تلخ وجود داشته‌اند را با جزئیات تصویرسازی کنید. صداها، رنگ‌ها و حتی بویی که در آن لحظه حس کرده‌اید را از قلم نیندازید. بعد از این کار نوبت شماست. سعی کنید با دکمه‌ای که روی بدنه تلویزیون است (یادتان باشد که تلویزیون شما از نوع قدیمی است و کنترل ندارد) صداها را کم و زیاد کنید. صداهایی که باعث رنجش‌تان شده را کم و آن‌هایی که حس خوبی به شما می‌دهد را زیاد کنیدمی‌توانید رنگ صورت یا لباس شخصیت‌هایی که در این فیلم سینمایی خودساخته، باعث آزارتان شده است را کمرنگ تصویرسازی کنید. به‌تدریج شخصیت‌ها را حذف کنید و حتی می‌توانید نوع جملات آن‌ها را با سلیقه خود تغییر دهید. بعد از این‌که تصاویر کمرنگ و کمرنگ‌تر شد دست‌تان را روی دکمه خاموش تلویزیون بگذارید و تمام صحنه مربوط به آن تجربه تلخ را برای همیشه محو کنید. انجام این تمرین را اگر برای چند بار انجام دهید، می‌تواند کمک زیادی به فراموشی اتفاق تلخ گذشته تان کند.
 

تغییر خاطرات آن‌طور که دوست دارید

وقتی از یک خاطره تلخ صحبت می‌کنید و سعی دارید آن را با کسی به اشتراک بگذارید تقریبا همه آدم‌ها یک جواب مشترکی را به شما می‌دهند و آن این جمله است« از خاطره بد بگذر و فراموشش کن» اما در دنیای واقعیت وقتی صحبت از عمل وسط می‌آید اینکار کمی مشکل به‌نظر می‌رسد. فراموش کردن اتفاق تلخ کار خیلی سختی است اما حداقل می‌توانید نوع احساسی که نسبت به آن تجربه بد را دارید تغییر بدهید. وقتی خاطره‌ای تلخ را مرور می‌کنید قبل از هرچیز به این فکر کن که این اتفاق می‌تواند جنبه مثبتی هم برای شما داشته باشدبه‌دنبال آن جنبه مثبت و خوب، تجربه ناخوشایند هم داشته باش تا حسی جدید را جایگزین حس آزاردهنده سابقت کنی.

خودت را از قلم نینداز

هنگام مرور و تصویرسازی یک حادثه تلخ، آیا خودت را در تصاویری که دوباره بازسازی کرده‌ای می‌بینی یا خیر؟ اگر خودت را در صحنه نمی‌بینی این نشان می‌دهد که شما هنوز غرق در احساسات باقی مانده از خاطرات گذشته‌ات هستی.اما وقتی در تصویرسازی تجربه‌های تلخ گذشته‌ات خودت را هم تجسم می‌کنی این نشانه خوبی است چون شما به‌عنوان یک تماشاچی به آن اتفاق نگاه می‌کنید و خودتان را جدا کرده‌اید و آن صحنه تلخ را در زمان حال و جایی که هم‌اکنون هستی نگاه می‌کنی. یادت باشد گذشته تنها یک خاطره است و این ما هستیم که آن‌ها را زنده می‌کنیم. در این تصویر‌سازی‌ و احیای دوباره زمان حال را از دست نده