ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 |
چندی پیش که جلوی آیینه داشتم خودمو نگاه می کردم اولین موی سفید لابه لای ریشم که خودنمایی می کرد،دیدم. خیلی دلم گرفت اون یه نخ ریش و با مو کن کندم .ولی نتونستم مخفی کنم حقیقت شاید تلخو ،چون چند روز دیگه بازم سر باز کرد و یه نخ شد دو تا و سه تا.....
من فهمیدم دیگه نمی تونم خودمو به خامی و سادگی بزنم. من چه قبول کنم چه نه،در حال پیر شدنم و فرصت ها در حال کم شدن.ا ین شعر فریدون مشیری رو در وصف حالم، مناسب دیدم که تو وبلاگم گنجوندمش
آهی کشید غم زده ی پیر سپید مو
افکند صبحگاه در آیینه چون نگاه
در لابلای موی چو کافور خویش دید:
یک تار مو سیاه!
در دیدگان مضطربش اشک حلقه زد
در خاطرات تیره و تاریک خود دوید
سی سال پیش نیز در آیینه دیده بود:
یک تار مو سپید!
در هم شکست چهره ی محنت کشیده اش
دستی به موی خویش فرو برد و گفت:«وای!»
اشکی به روی آیینه افتاد و ناگهان
بگریست های های!
دریای خاطرات زمان گذشته بود
هر قطره ای که بر رخ آیینه می چکید
در کام موج ،ضجه ی مرگ غریق را
از دور می شنید؛
طوفان فرو نشست ولی دیدگان پیر
می رفت باز در دل دریا به جستجو:
در آب های تیره ی اعماق خفته بود
یک مشت آرزو!
اما هیچ وقت از پیر شدم دلگیر نشدم
فقط ارزویم اینست که این پیر شدن برای کسی جز خودم دردسر نداشته
San Andreas 7
وبلاگی برای علاقمندان به موسیقی
http://sanandreas7.blogsky.com
لطفا به این وبلاگ سر بزنید.