این اشکال، که گاه به این صورت مطرح میشود: «اگر خدا عادل است ناگواریها چرا؟» بیش از دهها جواب دارد که به منزله دسته کلید است و با هر کلید، قفل یا قفلهایی باز میشود. ما به برخی از آنها اشاره میکنیم: 1. قضاوت عجولانه قضاوت ما عجولانه است ما فقط خود را در نظر میگیریم؛ آن هم در زمان خاص. میگوییم: چرا فلان حادثه رخ داد یا چرا جنگ شد و ... و حال آنکه نه تنها خود ما ملاک هستیم و نه تنها امروز ما؛ چه بسا حادثهای برای یک فرد مضر باشد؛ اما در جمع برای جامعه نافع باشد و یا حادثهای در یک زمان، ناراحت کننده باشد؛ ولی با در نظر گرفتن آینده و نتایج آن، نافع باشد. به عبارت دیگر: ما از وقایع عکس میگیریم و قضاوت میکنیم. حال آنکه باید از حوادث فیلم گرفت اول و آخر و نتایجش را در نظر گرفت و آن وقت قضاوت کرد. قرآن میفرماید: «عَسى أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ وَ عَسى أَنْ تُحِبُّوا شَیْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَکُمْ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ؛[بقره/216] «یعنی چه بسا از چیزی کراهت دارید، ولی آن برای شما بهتر است و چه بسا چیزی را دوست دارید، ولی آن برای شما بدتر است. خدا میداند و شما نمیدانید.» 2. نتیجه عملکرد خود ناگواریها معمولاً به دست خود ماست قرآن میفرماید: ما أَصابَکُمْ مِنْ مُصیبَةٍ فَبِما کَسَبَتْ أَیْدیکُم؛[شوری/30] «آنچه را که به شما از بدیها می رسد به سبب آن کارهایی است که انجام دادهاید.» مثلا در روایت است: «رُبَّ حَرْفٍ جَلَبَ حَتْفاً؛[1] چه بسا حرفی که باعث مرگ ناگهانی میشود.» و در روایت دیگری آمده است: «رُبَّ کَلِمَةٍ سَلَبتْ نِعَمة؛[2] چه بسا حرفی که باعث سلب نعمتی میشود.» میگوییم: در امور طبیعی، دانستن و ندانستن دخالت ندارد. شما اگر دست به سیم برق بگذاری برق میگیرد؛ چه بدانی در او برق است و چه ندانی. 3. مقتضای حکمت الهی حکمت خداوند، عطای او را محدود میکند. گاهی میگویند چرا فلانی زیاد دارد من کم دارم، خدا که قدرت دارد به من بدهد، چرا نمیدهد؟ جوابش این است که خدا قدرت دارد؛ ولی مصلحت نمیداند. شما هم بر خیلی از کارها قدرت دارید؛ ولی انجام نمیدهید؛ چون مصلحت نمیدانید؛ مثلا برای شکستن شیشه قدرت دارید؛ ولی انجام نمیدهید یا قدرت دارید 10/000 تومان کبریت بخرید؛ ولی انجام نمیدهید چون مصلحت نمیدانید و ... . خدا هم قدرت دارد به شما صدها میلیون تومان بدهد؛ ولی مصلحت نمیداند. قرآن میفرماید: «وَ لَوْ بَسَطَ اللَّهُ الرِّزْقَ لِعِبادِهِ لَبَغَوْا فِی الأَرْضِ وَ لکِنْ یُنَزِّلُ بِقَدَرٍ ما یَشاءُ إِنَّهُ بِعِبادِهِ خَبیرٌ بَصیر[شوری/27] «اگر خدا روزی بندگانش را (بیش از حد) وسعت دهد هر آینه طغیان میکنند در زمین و ... .» پس حکمت خداوند، عطای او را محدود میکند.» 4. آزمایش حوادث و ناگواریها برای آزمایش است قرآن میفرماید: «أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ یُتْرَکُوا أَنْ یَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا یُفْتَنُونَ؛[عنکبوت/2] «آیا مردم گمان میکنند همینکه گفتند ایمان آوردیم رها میشوند و ما آنها را امتحان نمیکنیم؟!» در آزمایش چند بحث است: الف) چرا خدا ما را آزمایش میکند؟ خداوند ما را میآزماید تا به خودمان ثابت کند چگونه هستیم؛ وانگهی در آزمایش قوهها و استعدادها به مرحله ظهور و فعلیت میرسد و انسان بر اثر اعمال، مستحق ثواب یا عقاب میشود. امام علی(ع) میفرماید: «لِتَظْهَرَ الأَفْعَالُ الَّتِی بِهَا یُسْتَحَقُّ الثَّوَابُ وَ الْعِقَاب؛[3] (خداوند امتحان میکند) تا کارهای بندگان ظاهر شود و به واسطه آن کارها، مستحق ثواب یا عقاب شوند.» ب) مواد امتحانی چیست؟ ترس، گرسنگی، گرفتن مال و فرزند و... ج) مردم در برابر آزمایش چند گروهاند؟ چهار گروه: 1. جیغ میزنند و بیتابی میکنند؛ 2. صبر میکنند؛ 3. شکر میکنند؛ 4. تقاضا میکنند. د) چه کنیم که در آزمایشها پیروز شویم؟ یادآوری چند نکته لازم است: 1. توجه به تاریخ گذشتگان، که آنها هم مشکلاتی داشتهاند. موقعی که به پیامبر خیلی فشار وارد میشد، خداوند به او خطاب میکرد: فَاصْبِرْ کَما صَبَرَ أُولُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُل؛[احقاف/35] «صبر کن همانگونه که پیامبران اولوالعزم صبر کردند.» 2. توجه به اجر الهی، مقاومت انسان را زیاد میکند. 3. توجه به اینکه زیر نظر است و خدا او را میبیند استقامت انسان را در مشکلات زیاد میکند. امام حسین(ع) هنگام شهادت علی اصغر در روز عاشورا فرمود: «هَوَّنَ عَلَیَّ مَا نَزَلَ بِی، أَنَّهُ بِعَیْنِ اللَّه؛[4] تحمل این مصیبت بر من آسان است؛ زیرا خدا اینها را میبیند.» 5. دنیا برای چیست؟ دیدگاهها درباره دنیا باید تصحیح شود بعضی گمان میکنند دنیا کافه است. میگویند: چرا موز نیست، چرا پرتقال، کم است و ... . بعضی دیگر گمان میکنند دنیا استراحتگاه است. میگویند: چرا پشه میگزد، چرا عقرب میگزد، چرا مار نیش میزند و ... . ج) بعضی دیگر گمان میکنند دنیا عشرتکده است. میگویند چرا داغ دیدم، چرا زلزله شد، چرا سیل آمد و ... . در جواب اینها باید گفت: دنیا نَه کافه است و نَه استراحتگاه و نَه عشرتکده؛ بلکه میدان رشد است. در میدان رشد باید ناگواریها باشد، تا ناملایمتها نباشد رشد نیست، تا ملت ایران، ناگواریها را تحمل نکرده بود، از رشد و آزادی و استقلال خبری نبود. 6. معنای عدل چیست؟ منشأ بعضی اشکالات، نفهمیدن معنای عدل است. عدل، همه جا به معنای تساوی نیست؛ بلکه گاهی تساوی، ظلم است. اگر معلم به همه شاگردان، یک جور نمره بدهد به شاگردان درسخوان ظلم کرده است. به همین سبب بعضی از اهل لغت، عادل را اینگونه معنا کردهاند: الواضع کل شئ موضعه؛[5] یعنی کسی که هر چیزی را در جای خود قرار میدهد. بنابراین گاهی مقتضای عدالت، تفاوت است و در عالم خلقت بر اساس مصالحی تفاوت هست؛ ولی تبعیض نیست؛ یعنی دادهها ملاک امتیاز نیست؛ چناچه محرومیتها نقص نیست. امام رضا(ع) فرمود: «مَنْ لَقِی فَقِیراً مُسْلِماً فَسَلَّمَ عَلَیْهِ خِلافَ سَلامِهِ عَلَى الْغَنِی لَقِی اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَ هُوَ عَلَیْهِ غَضْبَان؛[6] هر کس در ملاقات با فقیر مسلمان سلام کند به غیر سلامی که به شخص پولدار میکند، در قیامت، خدا را ملاقات خواهد کرد؛ در حالی که خداوند بر او غضبناک خواهد بود.» مساوات فقط در دو چیز است: 1. قانونگذاری؛ 2. اجرای قانون. اگر فرزند پیامبر هم دزدی بکند دستش قطع میشود. 7. آیا همیشه دیگران خوش هستند؟ گاهی انسان گمان میکند که دیگران همیشه خوش و خودش گرفتار است. باید به این ضربالمثل تمسک کرد که میگویند آواز دُهُل از دور خوش است. اگر نزدیک زندگی هر کس بشوی میبینی که او هم مثل، شما ناراحتیها و مشکلاتی دارد، گرچه ظاهر زندگیاش بیمشکل جلوه میکند. علی(ع)میفرماید: «ثُمّ قَرَنَ بِسَعَتِهَا، عَقَابِیلَ فَاقَتِهَا وَ بِسَلامَتِهَا، طَوَارِقَ آفَاتِهَا وَ بِفُرَجِ أَفْرَاحِهَا، غُصَصَ أَتْرَاحِهَا؛[7] خداوند، فراخی روزیها را با سختیها و کمبودها همراه ساخته و سلامتیها را با تیرهای آفات و مرضها، و در بین خوشیها غصهها و ناراحتیها قرار داده است... .» خلاصه هر کس در زندگیاش خوشی، ناراحتی، سلامتی، مریضی، سختی، گشایش و ... را تجربه میکند. 8. نقایص همراه با کمالات غالباً هر نقصی با کمالی همراه است. خدا گر ز حکمت ببندد دری زرحمت گشاید در دیگری 9. رمز هماهنگی تفاوتها رمز هماهنگی است؛ زیرا تفاوتها نیازآفرین است. من نیاز به کفش کفاش دارم، هر دو نیاز به نان نانوا داریم، هر سه نیاز به علم دانشمند داریم و ... . بدینصورت جامعه تشکیل میشود و امری از امور جامعه به زمین نمیماند. اگر همه، نبوغ علمی ابوعلیسینا را داشتیم آیا کارگر، قصاب، بنا و ... پیدا میشد؟ مسلّماً نَه. پس تفاوتها رمز هماهنگی است. 10. تفاوت در رنگها و شکلها همراه با تفاوت در سلیقهها تفاوت در سلیقهها، تفاوت در رنگها و شکلها را جبران میکند؛ مثلا یک رنگ یا شکل را شخصی نمیپسندد، دیگری میپسندد و چه بسا عاشق او میشود و همین طور بر عکس. 11. رمز خداشناسی تفاوتها رمز خداشناسی است. اگر انسانها همه یک جور و یک شکل و یک رنگ خلق شده بودند، چقدر مفاسد پیش می آمد؛ مثلا دوست از دشمن شناسایی نمیشد. پدر، فرزند خود را از دیگری تشخیص نمیداد. همچنین فرزند، پدر و مادر خود را نمیشناخت، معاملات به طور نسیه انجام نمیگرفت و ... . 12. امکانات زیادتر همراه با مسئولیتهای بیشتر تفاوت در امکانات، همراه با تفاوت در مسئولیتهاست. مثال: 10 تومان به یک نفر دادهاند و از او 10 نان خواستهاند و به دیگری 5 تومان دادهاند و از او 5 نان خواستهاند. این ظلم نیست. قرآن میفرماید: لا یُکَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلّا ما آتاها؛[طلاق/7] «خدا انسان را تکلیف نمیکند مگر به مقداری که به او داده است.» هر که بامش بیش، برفش بیشتر. 13. پاکسازی روح گاهی ناگواریها برای تأدیب و پاکسازی روح است قرآن میفرماید:« وَ ما أَرْسَلْنا فی قَرْیَةٍ مِنْ نَبِی إِلّا أَخَذْنا أَهْلَها بِالْبَأْساءِ وَ الضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ یَضَّرَّعُون.؛[اعراف/94] و ما در هیچ شهر و آبادی پیامبری نفرستادیم مگر اینکه اهل آن را به ناراحتیها و تنگناها دچار ساختیم؛ شاید (به خود آیند) و تضرع کنند!» و در روایت آمده است: «إِنَّ الْبَلاءَ لِلظَّالِمِ أَدَبٌ وَ لِلْمُؤْمِنِ امْتِحَانٌ وَ لِلأَنْبِیَاءِ دَرَجَة؛[10] بلا و گرفتاری برای ظالم، ادب و برای مؤمن، امتحان و برای انبیا درجه است.» 14. زنگ بیدار باش ناگواریها غرورشکن، و زنگ بیدار باش است. قرآن میفرماید: «نَّ الإِنْسانَ لَیَطْغى * أَنْ رَآهُ اسْتَغْنى؛[علق/6 و7] به درستی که انسان طغیان میکند، همینکه خود را بینیاز ببیند.» در روایت است اگر سه چیز نبود سر بنی آدم فرود نمیآمد: 1. مرض؛ 2. مرگ؛ 3. فقر.»[11] 15. شکوفایی استعدادها شکوفایی استعدادها در سایه ناگواریهاست. وقتی زلزله شد، بشر به فکر ساختن خانه ضد زلزله افتاد. وقتی سیل آمد بشر به فکر ساختن سیل بند، سد و غیره افتاد و اکنون اگر در جامعهای بر اثر سیاستهای استعمار، این کارها انجام نگرفت، تقصیر خود انسانهاست، نه تقصیر آفرینش. 16. دنیا با آخرت در جهانبینی الهی نباید دنیا را از آخرت جدا دانست. برای نمونه، خداوند در روز قیامت، اجرها و مقامهای زیادی به افراد معلول میدهد. چنین مردی عرض میکند. «خدایا! من که کاری انجام نداده بودم.» خطاب میرسد که صلاح ندانستیم در دنیا فلان نعمت را به تو بدهیم؛ مثلا تو را نابینا آفریدیم؛ چون چنین مصلحت میدانستیم. این اجرها و مقامها به سبب آن نعمتی است که به تو ندادیم. آن وقت شخص معلول، آرزو میکند که ای کاش! نعمتهای دیگر را هم نداشت تا اجر زیادتری نصیبش میشد. البته خداوند در دنیا به آنها چیزهایی داده است که به دیگران نداده است تا امورشان مختل نشود؛ مثلا نابینایان معمولاً از هوش و حافظة عجیبی برخوردارند و این امر، خیلی به آنها کمک میکند؛ ولی به هر حال در قیامت جبران میشود. ضمن اینکه برای دیگران هم درس عبرتی است که شکر خدا را به جای آورند. 17. مسئولیت جامعه و دولت از مسئولیت جامعه و دولت نباید غافل باشیم. دولت در جامعه اسلامی وظیفه دارد به افراد معلول کمک کند و از هر نظر اسباب رفاه آنان را فراهم سازد و از طرفی باید فرهنگ جامعه بالا برده شود تا نسبت به این افراد، بیاحترامی نشود. اکنون اگر افرادی به وظایف خود عمل نکردند و مشکلاتی در جامعه به وجود آمد آنان مقصرند و جامعه باید با آنها برخورد کند و این، تقصیر نظام آفرینش نیست. 18. مقتضای نظام حسابشده نظام حسابشده با داشتن فرمولهای دقیق نمیتواند خالی از ناگواری باشد. آجر و آهن، دارای فرمول خاص و استحکام خاصی است. اکنون اگر ساختمان بر اساس اسلوب صحیحی ساخته نشد و سقف بر سر انسان خراب شد و سر انسان شکست، نباید بگوید چرا؟ زیرا آهن دارای استحکام خاصی است. استخوان بدن هم یک مقدار استحکام دارد. اینکه انسان بگوید چرا سرم شکست، معنایش این است که یا آهن، آهن نباشد (پنبه باشد) و یا استخوان بدن ما استخوان نباشد (چدن باشد) و ... . 19. اجر فراوان اضافه حقوق، بسیاری از مشکلات را حل میکند. «افضل الاعمال احمزها؛[12] با فضیلتترین کارها مشکلترین آنهاست.» بنابراین خداوند در مقابل مشکلات و ناگواریها اجر میدهد و آن سختیها را جبران میکند. مثلاً در روایت است: «سَهَرُ لَیلَةٍ مِن مَرَضٍ أو وَجعٍ أفضَلَ وَ اَعظَمُ أجراً مِن عِبَادَةِ سِنَةٍ؛ بیداری یک شب به خاطر مریضی و یا درد، از عبادت یکسال برتر و افضل است.»[13] 20. نعمت در لباس نقمت گاهی نعمت در لباس نقمت است. امام حسن عسکری(ع)فرمود: «مَا مِنْ بَلِیَّةٍ إِلّا وَ لِلَّهِ فِیهَا، نِعْمَةٌ تُحِیطُ بِهَا؛[14] یعنی هیچ بلایی نیست، مگر آنکه خداوند، نعمتی را در آن قرار داده است.» اگر انسان، صحیح برخورد کند، همان بلا برایش نعمت میشود. چنانجه امام خمینی شهادت حاج آقا مصطفی را از الطاف خفیّه الهی نامیده بود؛[15] یعنی ظاهرش مرگ است و ناگواری، اما باطنش لطف است، همینطور هم شد؛ زیرا همین حادثه، سرآغاز انقلاب اسلامی ایران شد و تحولی در جامعه بشری ایجاد کرد. پس اگر انسان با هر ناگواری، صحیح برخورد کند، همان ناگواری برای او نعمت و باعث کمال میشود.
اگر گفته شود: ما بعضی از کارها را انجام میدهیم و نمیدانیم آن کار باعث عذاب و بلا میشود.
علی(ع) میفرماید: «فَتَامُّ الرُّوَاءِ، نَاقِصُ الْعَقْلِ وَ مَادُّ الْقَامَةِ، قَصِیرُ الْهِمَّةِ وَ زَاکِی الْعَمَلِ، قَبِیحُ الْمَنْظَرِ وَ قَرِیبُ الْقَعْرِ، بَعِیدُ السَّبْرِ؛[8] گروهی سیمای زیبایی دارند، ولی عقلشان کامل نیست. بعضی قامتشان بلنداست، ولی همتشان کوتاه و بعضی عملشان نیک است، ولی ظاهرشان زیبا نیست و گروهی جسمشان کوچک است، ولی فکرشان عالی است (تیزبین هستند) .» پس اینگونه نیست که یک شخص، همه چیز و همه جهات را دارا باشد و دیگری بر خلاف آن؛ بلکه معمولاً هر کس در یک قسمتی و یا در یک کاری نبوغ دارد. امام سجاد(ع) میفرماید: «وَاستَفرِغ اَیّامی فِیمَا خَلَقْتَنِی لَهُ؛[9] خدایا! روزگار مرا فارغ ساز برای آن چیزی که تو مرا برای آن خلق کردهای.»