ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 |
روزها و شب ها در پی هم می آیند و می روند...
ولیکن خاطره تو هرگز رنگ کهنگی به خود نمی گیرد....
و من هر دم بر یادت چه عاشقانه می افزایم....
نمی گذارم ندیدن ها،نبودن ها و سردیها...
زنگار فراموشی دراحساس دلم بر توبگستراند...
و من با خون دل خوردن ها و تازه نگه داشتن زخم ها....
آتش عشقت را در دل مشتاقانه فروزان می دارم...
همچویک آتشکده قدیمی زرتشتیان...که هزار سال است که پاینده است....
واکنون من هستم تنها در تارک دنیا در مرز بودن و نبودن...
از یک طرف تو با کوله باری از مهربانی و معصومیت هستی....و
از سمت دیگردریایی از پلیدی و سیاهیست که با امواج هولناکش من را به مبارزه ای نابرابر می طلبد...
ومن هستم و دو بی نهایت بزرگ...یک راهی از نور که به لطافت و مهربانی دستانت ختم می شود....
و راهی دیگر از تاریکی که به دخمه تاریک یک گورمی رسد...
و من هیچگاه نمی دانم ،هرگز نمی دانم...که در این روزگاران سرد، من چگونه تو را یافتم....
چگونه خدا تو را به من شناساند...
حکمت این مسله درچه بود....ولی هرچه بود...من کاشفت بودم....
من یک گل را در مردابی نفرت انگیز پیدا کردم....
وآنگاه که خدا خواست و اراده کرد....
من تو را کشف کردم...
برای انکه خدا می دانست وصف معصومیت و زیبای تو فقط از یک دل شکسته بر می آید...
وانسانی شاعرمسلک و مجنونی همچون من.....
نمی دانم آخر تو چگونه در میان این تیرگیها و پلیدی ها....همچو گلی زیبا پاک ماندی....
چگونه دلت رااینچنین صاف نگه داشتی......
چگونه چنین پاک و مقدس ماندی...
در زمانه ای که سیه کاری پیشه اکثر مردمان است....
تنها فقط این را می دانم...که من کاشفت بودم....
سلام یک بازی آنلاین تحت وب ، عضو بشی ممنون میشم
http://s1.gun-age.com
هوا گرم هست
من گرم تر از هوا
نه من داغم که هوا گرم هست
فقط یک حوا داغی آدم را می فهمد
مرجع کد تقلب ، ترینر ، تریلر ، کرک ، عکس و ... بازی های رایانه ای .
www.pctrainer.ir