♥ بانوی متفاوت

♥ بانوی متفاوت

غمهایی که چشم ها را خیس نمی کنند زودتر به استخوان میرسند!
♥ بانوی متفاوت

♥ بانوی متفاوت

غمهایی که چشم ها را خیس نمی کنند زودتر به استخوان میرسند!

فریاد دل

گاهی شعر
زوزه ی شبانه ی گرگی است
که تنهایی اش در
کرانه ی شبی نمی گنجد...

و گاهی من
شعر هایم زوزه ایست
از سر تنهایی هایی
به وسعت دریاها !

و گاهی عشق
فریاد خنیاگری است
که نامی بر گورش کم دارد...


ای اشک ای همدم تنهایی من.

ای سبک کننده روح من.

تو را می پذیرم!

چرا که تو همواره مرا در بیان احساساتم یاری می کنی وباعث رهایی قلبم از چنگال غم وغصه

می شوی.

تو را می پذیرم!

چرا که با حضورت باعث نزدیکی من به پروردگارم می شوی.

وهر زمان که احساس دلتنگی بر روحم چیره می شود برای برطرف کردنش به یاریم می شتابی.

آری تو را می پذیرم!

چرا که هر زمان آسمان دلم خاکستری می شود ابرهای تیره را از آن می زدایی.

پس ای کاش من هم مثل تو بودم و از چشم دل شکسته ای جاری می شدم

و پنجره های غبار گرفته را شستشو می دادم.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد