ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 |
چه گریزیست ز من ؟
چه شتابیست به راه ؟
به چه خواهی بردن در شبی اینهمه تاریک پناه ؟
مرمرین پله آن غرفه عاج !
ای دریغا که ز ما بس دور است
لحظه ها را دریاب چشم فردا کور است .
نه چراغیست در آن پایان
هر چه از دور نمایانست .
شاید آن نقطه نورانی
چشم گرگان بیابانست .
می فرو مانده به جام
سر به جاده نهادن تا کی ؟
او در اینجاست نهان
می درخشد در می
گر بهم آویزیم
ما دو سرگشته تنها ، چون موج
به پناهی که تو می جویی ،
خواهیم رسید
اندر آن لحظه جادویی اوج !
عالیست
اینکه میگویی
مرا
تا قله می برد بی بال