♥ بانوی متفاوت

♥ بانوی متفاوت

غمهایی که چشم ها را خیس نمی کنند زودتر به استخوان میرسند!
♥ بانوی متفاوت

♥ بانوی متفاوت

غمهایی که چشم ها را خیس نمی کنند زودتر به استخوان میرسند!

حاصل دوری

من چقد خوشبختم که به او دل دادم


بی هراس و تردید ، باورش می دارم


چه دلی داشت ز من ، نتوان باور کرد


گله هایی می کرد که توانم کم کرد


دوری چند روزه ، چقدر آزارش داد


که غریب و آشنا ، نام مجنونش داد


آن همه شادابی ، از وجودش دست شست


نا امیدی و درد ، روح او را آشفت


گفت که من چون آبم ، او وجودش تشنگی


حس و حال عشق او ، آخر آشفتگی


یعنی او تا این حد به دل من دل بست


که به روی هر کس راه عشقش را بست


حاصل این دوری ، باور قلبم بود


قلب پر دردی که ، در برش سخت آسود

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد