♥ بانوی متفاوت

♥ بانوی متفاوت

غمهایی که چشم ها را خیس نمی کنند زودتر به استخوان میرسند!
♥ بانوی متفاوت

♥ بانوی متفاوت

غمهایی که چشم ها را خیس نمی کنند زودتر به استخوان میرسند!

در سرزمین من هیچ کوچه ای به نام هیچ زنی نیست!


در سرزمین من هیچ کوچه ای به نام هیچ زنی نیست

در سرزمین من

هیچ کوچه ای

به نام هیچ زنی نیست

و هیچ خیابانی 

بن بست ها اما

فقط زنها را می شناسد انگار...

در سرزمین من

سهم زنها از رودخانه ها

تنها پل هایی است

که پشت سر آدمها خراب شده اند...

اینجا

نام هیچ بیمارستانی

مریم نیست

تخت های زایشگاهها اما

پر از مریم های درد کشیده ای است

که هیچ یک ، مسیح را

آبستن نیستند ...

من میان زن هایی بزرگ شده ام که شوهر برایشان حکم برائت از گناه را دارد ...!!!

نمی دانم چرا شعار از

لیاقتم ، صداقتم ، نجابتم و ... می دهی

تویی که می دانم اگر بدانی بکارتم به تاراج رفته ، انگ هرزه بودن می زنی و می روی

اما بگرد ، پیدا خواهی کرد

این روز ها صداقت و ، لیاقت و ، نجابتی که تو می خواهی زیاد میدوزند!!

روی حرفم، دردم با شماست

اگر زنی را نمی خواهید دیگر

یا برایش قصد تهیه زاپاس را دارید

به او مردانه بگو داستان از چه قرار است

آستانه ی درد او بلند است .

یا می ماند...

یا می رود!

هر دو درد دارد!

اینجا زمین است

حوا بودن تاوان سنگینی دارد...

نظرات 1 + ارسال نظر
[ بدون نام ] یکشنبه 5 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 16:49

زن زن است
لطافت دارد زیبایی داد کرامت دارد خدا او را دوست دارد و به خاطر این دوست داشتن او را محجوب آفریده دوست دارد تا به آعوشش بر می گردد پاک باشد و این پاک بودن را با خودتش هدیه ببرد اسم مهم نیست می تواند بیمارستانی باشد به نام مادر و یا محله ای به نام به آفرین و یا گرد آفرین و یا هر چه دیگر اما پشت همین اسم ها هزاران چشم منتظر مانده است که بیاید و در آغوشش بگیرد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد