♥ بانوی متفاوت

♥ بانوی متفاوت

غمهایی که چشم ها را خیس نمی کنند زودتر به استخوان میرسند!
♥ بانوی متفاوت

♥ بانوی متفاوت

غمهایی که چشم ها را خیس نمی کنند زودتر به استخوان میرسند!

کولی فالگیر ...

فهمید دارم حسرتی، داغی، غمی؛ فهـمید

از حجــم اقیــانوس دردم شبنـمی فهمید

می گفت یک جــایی دلم دنبال آهویی است

فــال مــرا فــهمی نفــهمی مبهــمی فـهـمید

این کـولی زیبــا دو مــاه از ســـال می آمد

وقـتی کــه می آمد تمــام کــوچه می فهمید

امسـال هــم وقتـی که آمد شهــر غـوغا شد

امسـال هــم وقتـی کــه آمـد عالــمی فهمید

اوداشـت هفـــده سـال یا هجده... نمی دانم

مـی شد از آن رخسـار زرد گنــدمی فهمید:

مـو فالـگیرُم...اومدُم فالِت بگــیرُم.... هـای

فهــمید دارم اضـطرابی ، ماتمـی ؛ فهـمید

دستــم به دستـش دادم و از تب ،تب سردم

بی آنکـه هـذیان بشـنود از مـن کمی فهمید

بخـتِت بلـنده...ها گُلو! چِشمون شیطون کور

راز تــونـه گـفــتـُم پریـنــو آدمــی فـهـمید

هی گفت از هر در سخن ، از آب و آیینه

از مهـره ی مار و طلسم و هر چه می فهمید

بـا اینهـمـه او کــولی خــوبی نخــواهـد شـد

هـرچـند از باران چشـمـم نـم نـمی فهمـید

مــی خـــوانــد از آیـیـــنه راز مــاه را امـا

یک عمـــر من آواره اش بودم، نمی فهمید!

نظرات 1 + ارسال نظر
افسونگر دلها پنج‌شنبه 2 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 16:12 http://abomouod.blogsky.com

درود
بسیار زیبا و دلنشین

بیاد قارئه الفنجان نزار قبانی افتادم

سلام ممنون از حضورتون دوست عزیز

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد