♥ بانوی متفاوت

♥ بانوی متفاوت

غمهایی که چشم ها را خیس نمی کنند زودتر به استخوان میرسند!
♥ بانوی متفاوت

♥ بانوی متفاوت

غمهایی که چشم ها را خیس نمی کنند زودتر به استخوان میرسند!

اندوه!


هنوزنمیدانم کیستم

همان کودکی که به نگاهی عاشق شد

یاهمان زخم خورده شرار خیانت 

من دروازه های گورستان دلم را

بوسه باران کردم

درشبهای پاییزی دلم

باران پاییز را 

به دستان گوری سرد وسیاه بخشیدم
 

هرگز ترانه هایم دلی راشادنکرد

من همیشه درخویشتن خفته ام
 
به این ابرهای لجام گسیخته فریادمیزنم

کجاست آن اندیشه های سبز بارانی 

که من در سینه دریا شنیدم

و تبری ازجنس اشک را

هرروز بر دیدگان نور باریدم


هیچ صدایی درسکوتم معنانداشت..

زخم ها زاییده پروازم بودند

وسکوت آبستن اندوهم شد!!

به پرندگان مهاجر 

هرگز پروازی نیاموز 

که این پرواز بی پایان است...

75068_538629742854279_1213951202_n.jpg
نظرات 1 + ارسال نظر
سالاری چهارشنبه 25 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 15:51

یک جور حس گم شدن رو به خواننده القا میکنه بدون اینکه راه پیدا شدن رو نشون بده

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد